زوج مکانیک و رؤیاهایشان

به گزارش عاشقان علم الکترونیک، تهران (پانا) - این ماشین را می بینی؟ فرار روغن باعث شده موتورش آتش بگیرد. حالا هم چند روز است که اینجا افتاده تا پیستونش تراش بخورد. قطعات هم گران شده و صاحب ماشین تا حالا نتوانسته تهیه کند. عیب این یکی هم رادیاتور است. دیروز مشکل را پیدا کردم ولی سرسیلندرش قبلاً تعمیر شده و ممکن است باعث از بین رفتن واشر سرسیلندر گردد. رادیاتور هم خیلی گران شده، ما هم باید مشتری را درک کنیم. به همین خاطر سعی می کنیم همین رادیاتور را تعمیر کنیم.

زوج مکانیک و رؤیاهایشان

به گزارش ایران، بهاره جوادی از عیب و ایراد ماشین ها و نحوه تعمیر تخصصی آنها می گوید و اصطلاحاتی که تا قبل از این فقط از مکانیک های مرد شنیده بودم: این ماشین باید چند روز بخوابد، نفس اش در نمی آید، خفه است. گیربکسش باید بیاد پایین ببینم ایرادش کجاست.

خیابان دماوند را که به طرف شرق بروی و از مغازه ها سراغ زوج مکانیک را بگیری، یکی از گاراژهای قدیمی خیابان را نشانت می دهند. وارد که شوی، همان اول کار متوجه تفاوت این مغازه با دیگر مغازه های گاراژ می شوی. باغچه کوچک انتهای مغازه و زن و مرد جوانی که مشغول باز کردن رادیاتور هستند. بهاره سرش را توی موتور نموده و پیچ های رادیاتور را باز می نماید. امید هم با کندن لوله آن را بیرون می کشد. حلقه های ازدواج شان هم یک آچاراست. بهاره 26 سال دارد و 6 سالی است با همسرش مکانیکی می نماید. از بلال فروشی و جگرکی آغاز نموده اند و حالا برای خودشان در شرق تهران مکانیکی خوشنامی راه انداخته اند. بهاره می گوید اوستایش امید است و او هم افتخار شاگردی اش را دارد. اما با این حال هنوز هم مشتری هایی هستند که ترجیح می دهند ماشین شان را بهاره تعمیر کند:

مکانیکی مثل پزشکی است. وقتی ماشین به تعمیرگاه می آید یعنی حالش خوب نیست و ما به عنوان پزشکان خودرو باید علت را پیدا کنیم و درستش کنیم. همواره به چشم بیمار به ماشین نگاه می کنم. روشن نمی گردد؟ معاینه اش می کنم و با پیدا کردن علت وقتی با یک استارت روشن می گردد، کیف می کنم. این لحظه برای من خیلی شیرین است. ما اینجا به شکل تخصصی روی ماشین های کره ای، ژاپنی و چینی کار می کنیم. من خودم عاشق تعمیر موتور و گیربکس هستم.

بهاره از روزهایی می گوید که جهت زندگی اش تغییر کرد. عاشق انجام کارهای خاص است و سختی های زیادی هم در زندگی پشت سر گذاشته. می گوید عاشق جهانی آچار، گیربکس و روغن شده: سال 94 با امید ازدواج کردم و جهت زندگی ام عوض شد. همه چیز از روزی آغاز شد که می خواستم کاری انجام دهم که شاید از خیلی ها برنمی آید. امید مکانیک بود اما مغازه نداشتیم، برای همین با مکانیکی سیار آغاز کردیم. در اینترنت آگهی می دادیم و با هر تماس سوار بر موتور برای تعمیر می رفتیم. مکانیکی با قطعات ریز و درشت سر و کار دارد، مثل بدن انسان است و این پیچیدگی همواره ما را سر شوق می آورد.

وقتی برای تعمیر ماشین می رفتیم، کنار موتور می ماندم تا امید مشغول تعمیر گردد. برای خیلی ها عجیب بود که چرا یک مکانیک همسرش را هم همراه می آورد. همواره دوست داشتم کنارش باشم اما امید مخالفت می کرد. به هرحال مکانیکی یک محیط مردانه است. بعد از مدتی با شراکت یک نفر مغازه مکانیکی راه انداخت. کنارش من هم یاد گرفتم و هر روز به بهانه ای آنجا می رفتم و یاری می کردم. آن قدر کوشش کردم تا خودم را به اوستا امید ثابت کردم. در کنار کار در کلاس های این حرفه هم شرکت کردم و مدرک بین المللی گرفتم. با امید زبان انگلیسی می خوانیم تا اطلاعات مان درباره ماشین های خارجی به روز باشد و بتوانیم عیب آنها را پیدا کنیم.

برخورد مردم هم وقتی در مکانیکی با یک خانم روبرو می شوند جالب است: برخی اوقات با دیدن من سراغ اوستا را می گیرند و تصور نمی نمایند من هم مکانیک باشم. چند بار می پرسم مشکل ماشین چیست، اما اصرار می نمایند خود اوستا ماشین را ببیند. اگر هم چرخ ماشین را جا بزنم آخر سر به همسرم می گویند نگاهی بنداز ببین لاستیک محکم شده؟ البته مشتری هایی هم هستند که ما را می شناسند و هرجا باشند ماشین شان را برای تعمیر و بازدید دوره ای اینجا می آورند. الان به جایی رسیده ایم که امید مشتری های خودش را دارد و من هم مشتری های خودم را. برخی ها هم می گویند دمت گرم که کنار شوهرت هستی و کار می کنی.

امید روزهای اول مخالف سفت و سخت کار همسرش در مکانیکی بود اما وقتی علاقه و پشتکارش را دید قبول کرد. می گوید حالا یک دستیار حرفه ای دارد که هم در کار خانه اوستاست هم در مکانیکی. امید آقایی زندگی را مثل موتور ماشینی می داند که همه اجزای آن باید باهم کار نمایند تا ماشین به حرکت دربیاید: 12 سالی است مکانیکی می کنم. یک اتفاق باعث شد تا وارد این حرفه شوم و هر روز هم علاقه ام بیشتر شد. وقتی با همسرم ازدواج کردم متوجه شدم مکانیکی را دوست دارد. قبل از اینکه برای خودم مغازه بزنم کنار خیابان بساط می کردم و بلال و جگر می فروختم. زندگی خرج دارد. تا 7 شب مکانیکی کار می کردم و بعد از آن با همسرم کنار خیابان بساط می کردیم و شب هم مسافرکشی. روزهای اول مخالف کار همسرم توی مکانیکی بودم. به هرحال محیط اینجا مردانه است اما وقتی علاقه اش را دیدم، موافقت کردم. استعداد خوبی دارد. خیلی زود کار را یاد گرفت. اوایل خیلی از مشتری ها از اینکه یک خانم شاگردم بود تعجب می کردند. گاهی هم نصیحت می کردند چرا اجازه می دهی همسرت اینجا کار کند؟ می گفتند شاید هم می خواهی جلب توجه کنی. همه این مدت سعی کردیم به این حرف ها توجه نکنیم. بهاره شاگرد خیلی خوبی است و در کنار مکانیکی و تمیز کردن مغازه، وظایف مادری و همسری را هم به خوبی انجام می دهد. آخر از همه هم دستمزد می گیرد.

کرونا در کار آنها هم بی تأثیر نبوده چون حالا خیلی ها ترجیح می دهند دیگر با اولین ایراد سراغ مکانیکی نروند: کرونا در کار ما هم اثر داشته. الان یک ماهی هست که کار نداریم. این دو تا ماشین را که می بینی خیلی وقت است اینجا خوابیده. قطعات خیلی گران شده و سیلندر این ماشین دو هفته است که تراشکاری مانده و صاحب ماشین هم پول ندارد لوازم یدکی بخرد.

اینکه در کنار 9 ساعت کار مکانیکی بتوانی وظیفه مادری را هم انجام دهی خیلی سخت است اما وقتی هدف داشته باشی می توانی. بهاره در کنار مکانیکی و رسیدگی به دخترش گندم هنوز از هدف های عظیم زندگی اش دست برنداشته: بیشتر ساعت روز را سر کار هستم و دوست دارم فضای مکانیکی را طوری درست کنم که با روحیه من و امید سازگاری داشته باشد. با گلکاری در قسمتی از مغازه یک باغچه کوچک برای خودمان درست نموده ایم. همین فضای سبز کوچک در روحیه ما اثر مثبت زیادی دارد. مشتری هم گاهی اوقات مجبور می گردد چند ساعتی را منتظر بماند و از بودن در این فضا خسته نمی گردد. در این 2 سال و هفت ماهی هم که گندم وارد زندگی ما شد سعی کردم برای او کم نگذارم. بعد از انتها کار در مکانیکی کار دوم در خانه آغاز می گردد. هر وقت هم خسته می شوم به هدفی که دارم فکر می کنم. عظیم ترین هدف زندگی ام قرار دریافت در میان 100 زن برتر جهان است.

دورنمای ما در این حرفه یک تعمیرگاه عظیم است که پرسنل آن کسانی هستند که از زندان آزاد شده و جایی برای کار ندارند و به دلیل سوء سابقه سخت می توانند کار پیدا نمایند. از فضای مجازی هم برای پیشرفت در کارمان استفاده می کنیم. خیلی از مردم در فضای مجازی ما را به عنوان زوج مکانیک می شناسند. من معتقدم ما زنان در مکانیکی می توانیم پیروز تر از مردان باشیم چون دقت بالایی داریم و منظم تر هستیم. در این حرفه دقت و نظم حرف اول را می زند.

منبع: خبرگزاری پانا
انتشار: 12 تیر 1400 بروزرسانی: 12 تیر 1400 گردآورنده: lov-e.ir شناسه مطلب: 1541

به "زوج مکانیک و رؤیاهایشان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "زوج مکانیک و رؤیاهایشان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید