مهاجرت چطور جریان ساز می گردد؟

به گزارش عاشقان علم الکترونیک، فرشاد سنبل دل با اشاره به تمایزهای میان شعر مهاجران و شعر مهاجرت، از این که مهاجرت چطور به خلق فرم نو در شعر منجر می گردد می گوید.

مهاجرت چطور جریان ساز می گردد؟

این شاعر و دانش آموخته دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند که اکنون در دانشگاه کالیفرنیا، سنتا باربارا مشغول به فعالیت است، در گفت وگو با خبرنگاران درخصوص نمود مهاجرت در ادبیات، و تغییر در شیوه نگاه نویسندگان و شاعران به مقوله مهاجرت در آثار ادبی اظهار کرد: مفهوم ادبیات مهاجرت و بعلاوه ادبیات تبعید در شعر فارسی هیچ وقت صورت بندی درستی نشده است و عموما همان طور که بنا بر عادت، شاعران را بر مبنای شهر و استان محل سکونت شان تقسیم بندی نموده ایم، همواره یا حداقل در دهه های اخیر، شاعر مهاجرت را هم شاعری دانسته ایم که بیرون از ایران سکونت دارد.

او افزود: حال این که شعر مهاجرت باید صورت بندی نظری دقیق تری داشته باشد؛ یعنی شعر مهاجرت باید به عنوان یک نوع ادبی یا یک تم آنالیز گردد که اگر هر کدام این ها را مبنا قرار دهیم، باید فاکتورهایی را برای آن ها درنظر بگیریم و شعر مهاجرت را بر مبنای آن فاکتورها صورت بندی کنیم. اما عموما این اتفاق نمی افتد و مقصود ما از شعر مهاجرت، شعر مهاجران است؛ شعر کسانی که بیرون از ایران زندگی می نمایند.

سنبل دل سپس با بیان این که مهاجرت در شعر فارسی بیشتر در موضوع و ارجاعات رخ نشان داده است تا در فرم آثار، شرح داد: مثلا هر زمان که شاعری از تجربه مهاجرت، غربت، سفر یا المان های بومی، جغرافیایی و فرهنگی کشور مقصد سخنی به میان می آورد، به صورت اتوماتیک شعر او را به عنوان شعر مهاجرت دسته بندی می کنیم. حال این که این شعرها به لحاظ فرمی می توانند با هم بسیار متفاوت باشند و با هیچ معیاری ذیل یک مکتب یا یک نوع قرار نگیرند. البته بحث دیگر می تواند این باشد که آیا اصلا لزومی وجود دارد که همه آثار فراوریشده در خارج از کشور ذیل یک نوع قرار بگیرند و شعر مهاجرت خوانده شوند.

این پژوهشگر در ادامه با اشاره به این که شعر مهاجرت یک دسته تکین و یگانه نیست، گفت: شاید بتوان شعرهای مهاجرت را (اگر این اصلاح را به تسامح بپذیریم) به مناسبت جهت گیری های فرمی آن ها با یکدیگر تقسیم بندی کرد. در واقع، قاطبه شعری را که بیرون از ایران سروده می گردد، نمی توان ذیل یک عنوان، شعر مهاجرت آورد؛ به خاطر این که اگر قرابتی بین شعرها باشد، تنها در موضوعات و المان هاست. از طرف دیگر، شاعرانی هم هستند که با تم و مضمون مهاجرت تجربه های فرمی خلق می نمایند که مثل تجربه های شعری در داخل کشور نیست؛ به این معنا که آن تجربه زیسته، ایده مهاجرت را به چیزی در فرم شعر تبدیل می نمایند؛ یک تغییر یا حرکت فرمی که لزوما هم راستا با آن جریانات موجود شعر فارسی در داخل کشور نیست.

او در عین حال افزود: بنابراین یک نوع شعر مهاجرت شد آن که صرفا موضوع یا المان هایی که در طول شعر وجود دارد، به ایده یا تجربه مهاجرت یا فرهنگ و جغرافیای کشور مقصد ارجاع داده می گردد. در واقع می توان گفت که ایده مهاجرت در سطح محتوا اتفاق می افتد. اما در نوع دوم، در عرصه فرم اتفاق می افتد و تجربه مهاجرت، به حرکت فرمی تازه یا ساختار تازه بدل می گردد که لزوما با جریان های موجود شعر فارسی و تحولات فرمی در شعر فارسی هماهنگ نیست. مقصودم این است که شما می توانید با تقسیم بندی های موجود مثلا شاعری ساده نویس باشید - منظورم از ساده نویس همان جریانی است که از دهه 80 به بعد ذیل این عنوان دسته بندی شده - که موضوع شعرتان مهاجرت باشد یا تجربه شخصی تان به عنوان یک مهاجر است یا ارجاعات بسیاری به المان های فرهنگی کشور مقصد دارد؛ پس شما به عنوان یک شاعر ساده نویس هم راستا با جریان ساده نویسی در داخل کشور عمل می کنید اما موضوع شعرتان بر مبنای تجربه زیسته تان در رابطه با مهاجرت یا زندگی تان در بیرون از ایران است. از طرف دیگر نیز، می توان آن تجربه مهاجرت یا فرهنگ کشور مقصد را به یک تجربه در فرم بدل کرد و محصولی خلق کرد که لزوما با آن جریان موجود در داخل کشور هم راستا نیست. مثلا نتوان گفت این شاعر، شاعر شعر زبان است یا هر عنوان دیگری که می گردد بر جریان های زنده موجود شعر فارسی گذاشت.

فرشاد سنبل دل به آنالیز جزئی تر تبدیل تجربه زیسته به فرم پرداخت و اعلام کرد: این کار گاهی به صورت گرته برداری و گاهی هم گفت وگو با جریان های شعری غیرفارسی صورت می گیرد. مثلا اگر شاعری که در آلمان است، بتواند تحت تاثیر جریان های شعر امروز آلمان، فرم شعری ایجاد کند و به فارسی شعر بنویسد، متاثر از آن جریان ها و بیرون از آن جریان های اصلی شعر فارسی، شعر مهاجرت را فراوری نموده که به نحوی جذب کردن آن ایده مهاجرت در شکل فرم شعری است. از طرف دیگر هم می تواند خلاقلانه باشد و لزوما برداشتی از شعر زبان دیگر نباشد؛ یعنی تجربه مهاجرت به فرم های تازهی بدل گردد که آن فرد خلق یا اختراع می نماید.

این شاعر در پاسخ به سوالی درمورد نگاهش به مهاجرت در آثارش اظهار کرد: شعر من، شعر مهاجرت نیست. اگرچه بسیاری از پاره های آن در رابطه با مهاجرت است. منظورم این است که شعر من در زمان مهاجرت و در ارتباط با تجربیات مرتبط با مهاجرت نوشته شده و بنابراین بسیار متاثر از آن است؛ در واقع، مهاجرت به مثابه تجربه زیسته. اما شعر من به لحاظ فرمی، تجربه ای نیست که در داخل کشور غیرممکن بوده باشد، مقصودم این است که شعر من می توانست به وسیله هر شاعر دیگری در داخل ایران نوشته شده باشد. پس تم مهاجرت یک عنصر هویت ساز برای شعر من نیست.

سنبل دل در عین حال گفت: شخصا عادت ندارم در شعرم به المان های فرهنگی کشوری که در آن زندگی می کنم، اشاره کنم و این عامدانه هم نیست، شعر من آن را نمی طلبد. اگر بعضی از المان های جزئی را از شعر من جدا کنیم، فکر نمی کنم شعری باشد که قابل تشخیص باشد بیرون از ایران نوشته شده یا داخل ایران. اگرچه مضمون و تم هایی در آن وجود دارد که در دایره تم مهاجرت می گنجند.

او سپس ایده مهاجرت را در هر دو مجموعه خود بسیار پررنگ دانست و اعلام کرد: البته مجموعه اول من، پیش از مهاجرت نوشته و منتشر شده و کتاب دوم پس از آن. در نتیجه فکر می کنم مضمون مهاجرت در شعر من بیشتر به مثابه یکی از مسائل موجود زیست انسان ایرانی است، نه لزوما تجربه شخصی من که به عنوان شاعر مهاجر بخواهم به آن ایده خروج از ایران نگاه ویژه ای داشته باشم.

این شاعر در شرح بیشتر درباره شعر مهاجرت و شعری که در مهاجرت سروده می گردد، گفت: یک نوع کتاب زیرزمینی وجود دارد و یک کتاب ممنوع؛ کتاب ممنوع مجوز انتشار نگرفته و ممکن است به شکل غیرمجاز در چاپخانه ای منتشر و توزیع گردد. پس کتاب ممنوع با منع انتشار به وسیله اداره ممیزی بازتعریف می گردد، اما کتاب زیرزمینی اصلا خود را در معرض قضاوت آن اداره ممیزی قرار نمی دهد و در واقع طبیعت این کتاب زیرزمینی است، یعنی حتی اگر به آن مجوز هم داده گردد، این کتاب نمی تواند به صورت رسمی منتشر و در کتابفروشی فروخته گردد. برای شعر مهاجرت هم چنین تمایزی باید قائل شد. ما شعری داریم که در مهاجرت نوشته می گردد که شعر مهاجران است و شعری هم داریم که شعر مهاجرت است. شعر مهاجرت می تواند به وسیله یک شاعر در سرزمین مادری اش نوشته شده باشد ولیکن در دایره شعر مهاجرت و یا شعر تبعید بگنجد.

سنبل دل در خاتمه گفت: مقصودم این است که شعر مهاجران، همان چیزی است که به عنوان دسته اول از آن صحبت کردیم، این شعر درباره تجربه مهاجرت سخن می گوید و المان های فرهنگی کشور مقصد را به کار می گیرد، مثلا از محلات و خیابان هایی نام می برد که در کشور مقصد دارای بار فرهنگی خاصی هستند، اما این شعرها به لحاظ فرمی، لزوما بر اساس تجربه مهاجرت فراوری نشده اند. در واقع ساختار متفاوت و تازهی نساخته اند که بگوییم این شعری است که فقط در مهاجرت امکان دارد. امروز شما هم خیلی ساده می توانید با تماشا چند فیلم شعری درباره نیویورک بنویسید. این ورود المان های فرهنگی نیویورک به شعر شما، شعر را شعر مهاجرت نمی نماید، اگرچه درباره سفر است. اما از طرف دیگر، نوع دیگر شعر مهاجرت که شعر مهاجران نیست و شعر مهاجرت است، بحث فرم و جریان سازی است، یعنی آن تجربه و رویارویی با فرهنگ و ادبیات های دیگر را جمع و به فرم تازه و حرکت شعری تازه بدل می نماید و به شعر فارسی تحویل می دهد، این چیزی است که می توان به آن شعر مهاجرت گفت.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 20 آبان 1400 بروزرسانی: 20 آبان 1400 گردآورنده: lov-e.ir شناسه مطلب: 1714

به "مهاجرت چطور جریان ساز می گردد؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مهاجرت چطور جریان ساز می گردد؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید